خاطره ای از arezoo va abbas

خاطره ای از arezoo va abbas

اولین دیدار منو عشقم بهترین خاطره مشترک بین ما دوتاس
اولش قرار بود فقط یه دیدار معمولی باشه و یه تشکر برای کاری برا هم کرده بودیم ...یه کادو قشنگم برام گرفته بود برای تشکر ...
اما آخرش تبدیل شد به یه درخواست عاشقانه برای کنار هم موندن :



نظرات شما عزیزان:

یـه بـسـیـجـی
ساعت11:38---13 شهريور 1393
بسم رب شهدا
اینجانب این بنده حقیر و گنه کار خدا بعد از کلی فکر کردن توانستم عشق های خود را پیدا کنم ولی نمی دانم که آیا آن ها هم به من علاقه ای دارند یا خیر.
1.خدای مهربانم
2.اهل بیت مخصوصا حضرت علی و آقا امام زمان (عج)
3.افراد دانا و با تقوا
4.و در آخر خانواده خوبم

و از همه مهم تر شهادت را دوست دارم و به شهادت و شهیدان عشق می ورزم.


از شما مي خواهم كه در مرحله اوّل خود را بسازيد و بعد ديگران را. http://9545.lxb.ir/


alibieber
ساعت11:16---13 شهريور 1393
وبت خوبه

ava
ساعت12:05---10 شهريور 1393
عشق خواهرونه..
همیشه اولش ک اس میدیم با غیبت شروع میشه..ایناهاش!

مت: راسی آوا اینو یادم رفت بگم،ممد(شوی من) چ شیکمی آوارده،مث حمید(شوی غزال) قلنبه شده...پریسا دنیای

پت: توام فهمیدیا ک داریم ما آب میشیم اونا گوشت..همسراشون خوبه د لامصب...

و اما حالا تعریف از خودمون:

مت:ما ک گلیم هزار ماشالا..بیار اون اسفندو دود کنم چش شوره...

پت:گل کاکتوسیم...برا کوری چشم دشمنامون صلوات بفرس..

مت:گل خرزهره حتی.. همش عکستو دارم میبینم..خودتو میخوام آوا ن عکست...

پت: یواش اشک بریز،آب مماخت ریخت رو شونم..بیا بخلم خودمونو قتل عام کنیم..

مت:خیلی دوست دارم سگ..آخر فرار میکنم ا خونه میام پیشت

پت:بیا با هم فرار کنیم.. یادداشت کن.. قرارمون ساعت عشق زیر پل سرنوشت


مت:غذا هم وردار،زیر پل چاد بزنیم ا گشنگی نمیریم...

زندگی عشخولانه..پاک و بی ریا...

پت:لواشک و چیپس با من.. ی ضبطم میارم شبا با معتادا زیر پل قرش بدیم...

مت:من باکلاسم..لپ تاپ میارم..آخ چ زندگی بشه..

پت:عجب عشخولانه.. میز ناهار خوری و چوب لباسی با من...

مت:افتابه لگنم با من.. وای همسرم ما چ خوشبختیم...

پت و مت در اخبار20:30(پیش ب سوی شهرت)

پت: غزال اگه گفتن چرا فرار کردین؟ فقط بگو: ب نام خدا..خواست خدا و قدرت عشخ بود..

مت:واقعت اگه خدا نمیخواس ک اصن نمیشد خیلی سختی کشیدیم تا ب هم رسیدیم..

پت: بعد همدیگه رو میگیریم بخل..رو ب دوربین دست تکون میدیم و گریه میکنیم..

مت:بیا بخلم ک سختیا تموم شد..دیوونه ی خودمی

بازم لاو ترکوندن:

پت:تا الان داشتم میخندیدما..بیهوش شده بودم.. بجون غزالم عاشقتم..

مت:فدات شم خیلی گلی.. شبت غزالی

پت:توام شبت گوز گوزی خر زهره ی من...


ava
ساعت11:49---10 شهريور 1393
che eshkhoolane...ashke shoq(

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1398برچسب:, ساعت 13:30 توسط پسر مهربان |